همدلی

مخ‌مخه‌ی بودن

«معلم مدرسه‌ای که تصمیم به عضویت در گروه خیریه‌ای می‌گیرد.»

این یک خط، قاب داستانی کتاب گاف است. اما روایت آن‌چه در ذهن شخصیت می‌گذرد، داستان را از زمینه‌ی سطح نخست آن جدا می‌کند و خواننده مواجهه‌ با انسانی همدلی‌پذیر را در خط روایت تجربه می‌کند.

آن‌چه درباره‌ی کتاب گاف می‌نویسم البته همه‌اش شاید خیالِ من باشد از اثر و نه آن‌چه واقعاً مقصود نویسنده بوده است. که البته اگر هم تنها همین باشد باز از خوشی‌های این کتاب است که می‌تواند در ذهن خواننده‌اش قُل بزند و چیزی جدید خلق کند.

در همدلی با فروپاشی روانی

«فروپاشی روانی» ترکیبی ترسناک است، اما این یادداشتِ کوتاه تلاشی است برای آغازِ گفت‌وگویی در جهتِ دفاع و همدلی با احتمالِ این رویداد. انسانِ جهانِ مدرن همواره در تلاش برای فرار از هرگونه خطری است. این خطرات که در گذشته‌ی دور امکانِ شکار شدن توسط موجودات دیگر را شامل می‌شده، امروز از جمله شاملِ خطرِ «شادیِ ناکافی» است.

پیمایش به بالا